ای پدر بوی شقایق می دهی عاشقی را یاد عاشق می دهی با تو سبزم،گل بهارم،ای پدر هر چه دارم از تو دارم ای پدر
گفــت : با پدر يه جمـــله بســـاز,
گفتــم: من با پدر جمله نميســازم ،
دنيــــــــامو مي سازم...
دانشجویی به استادش گفت:
استاد اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و
تا وقتی خدا را نبینم ان را عبادت نمی کنم.
استاد به انتهای کلاس رفت و به ان دانشجو گفت : ایا مرا می بینی؟
دانشجو پاسخ داد : نه استاد ! وقتی پشت من به شما باشد
مسلما شما را نمی بینم.
استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت :
تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید !
ﭘﺪﺭ ﻳﻌﻨﻲ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﻴﻮﻣﺪﻩ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻛﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻴﺸﻲ ﻣﻴﺒﻨﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻴﺰﻧﻪ …
در رفاقت تنها مادرم برنده شد چون شیری که به من داد پس نگرفت !
بهشت هم خشک سالیست !!!
این را دیشب از کف پای مادرم که ترک خورده بود فهمیدم …
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم
و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم
اگر از دست من در خلوت خود گریه کردی
اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی
اگر زخمی چشیدی گاهگاهی در زبان من
اگر رنجیده خاطر گشتی در لحن بیان من
گناهم را ببخش مادر...
برو ای دوست که درد دل ما بسیار است/مرهم دود دل ما فقط این سیگار است/
روح دریای خود را تو مینداز به آب/پشت دریاها نبوود شهر بدان دیوار است/
صد سال ره مسجد و میخانه بگیری/عمرت به هدر رفت اگر دست نگیری/
بشنو از پیر خرابات تو این پند/هردست که دادی به همان داست بگیری...
مرا به کعبه چه حاجت
طواف می کنم “مادری” را که برای لمس دستانش هم
وضو باید گرفت . . .
تعداد صفحات : 4